«اگر همین حالا nمیلیارد پول داشتی،چه کار هایی می کردی؟!»
«اگر همین حالا nمیلیارد پول داشتی،چه کار هایی می کردی؟!»
وبلاگ تو رو میخریدم آیسان جان D: انقدر که گوگولیِ :)) حالا تو با n میلیاردت چه میکردی؟
جهانگردی رو از همین حالا شروع میکردم نه وقتی که چروک و پوست و استخون شدم...
*تازه اگه اصلا شانس بیارم و تو پیری بتونم از این پیرزنای مو سفید و ناخن لاک زده ی جهانگرد شم*
امممم اول که یه هارد می خریدم :/
بعدم احتمالا یه درصدی شو خرج کرونا و کسف درمانش و یه بخش دیگه شم خرج فقرا می کردم...
بعدم می نشستم فک می کردم با بقیه ش چیکار کنم😂
*یه درخشش امید برای کسایی که به کمک نیاز دارن
*رفتن به جاهایی که همیشه دلم میخواست برم....
*خریدن وسایلی که خیلی دوسشون داشتم
چون ب شدتتتتتتت بهش نیاز دارم T___T
چون لپ تاپم داره منفجر میشه و تنها کمک والدین برا خریدن هارد اینه که بگن "چرت و پرتاتو پاک کن" 🥲🥲🥲😂😂
واقعا فکر خاصی ندارم...
اها! تبلت عتیقه مم نو می کردم :)
اه بذار یه چیزی باشه والدین اجازه بدن خب😭
اهااااااااااااااااااااااااا
می دادم باهاش برام دزیره رو چاپ کنن😂😂😂
با این پول فک کنم باید بدم برگه هاشو از طلا بگیرن😂😂😂
چرت و پرتا میشن بی تی اس و کی پاپ :))))
خوشحالم میکنن...
میدونی اینا همه به شوخیه
من واقعا احساس نمیکنم الان! حداقل به این پول نیازی داشته باشم
بیشترین نیازو جامعه مون داره. با این وضع اقتصادی و بیماری که همه مردم تحت فشارن
من ب نظرم جز کمتر از 20 درصدش استفاده دیگه ای نمی کردم
می دادمش به جایی که الان واقعا بهش نیازه!
فقط با ارامش بدون فکر کردن به اینکه قراره چند سال آینده چه اتفاقی بیفته زندگی میکردم..!
زندگی خاصی نمیخوام:)
فقط آرامشه رو میخوام
@آلا
هیچی فقط خیلی وقت بود نتونستم یه جا باهات حرف بزنم.
تو وبتم اینطوری ام که این وسط راجع به چی حرف بزنم و عملا هیچوقت نمیشه.
#مون شدو
عزیزم😄😍
راحت باش وب من برا حرف زدنه :) هر وقت دوس داشتی کامنت بده
خب...
سلام :)
خوبی؟
نام؟ سن؟ مشخصات؟
تا دو سه ماه دیگه قفله :/
زندگی میخوام دیگه، چه رنگی و چه طعمی نداره.
خیلی کارا :/
میرفتم آمریکا
گوشی آیفون ۱۲ میخریدم :/
لایت استیک و آلبوم بلک پینک @_@
آخرشم بلیت میگرفتم میومدم تو رو ببینم #_#
آلا فدات شم گفتم (خیلی وقته حرف نزدیم) ینی میشناسمت بیوگرافی چرا میگیری؟ :/
ریحونم
#آیسان
آقا باشه XD
خب...
سللللللاااااامممم مون شدووووو
چطوووووررررریییییییی؟؟؟؟؟؟
میدونم میشناسمت نیازی به توضیح نیست (:/)
چ خبررررررر؟؟؟؟؟
خوبه😂؟
عههههه ریحححححوووووووننننننن
واقعا دیگه سلاااااااممممممم😂😂😂😍😍😍
ب پروفایل قبلی ت عادت داشتم اینو اصن نشناختم XD
گفتم خدایا ریحون کی برا وب دخترای بیگ هیت ادمین جدید گرفت😂؟
خوبی حالا؟ کم پیدایی...
یه عالمه کار باهاش میکردم..
اول یه لپ تاپ و گوشی خوب میخریدم برای خودم:))
بعدش لباسا و هودیایی که دوست دارم:")
بعد یه عالمه کتاب..
آلبوم بی تی ان و انهایپنT-T
کنسرت های کیپاپ میرفتم:")
مهاجرت میکردم از ایران میرفتم یه کشوری^^(مهم نیست کشورش"-")
و بعد اونجا با بقیه پولام خونه میخرم..و اینا..
شاید پیانو نیز خریدم:")
هر از چندگاهی هم میرم کشورهای مختلف مسافرت!^^
#مون شدو
ساری چینجا!
#آیسان
اون از عشق کتاب بیچاره که یه زمانی خواستگارت بود...
اون از بابای گمشده عشق کتاب که مشخص شد شوهر تو بوده و تو در سکوت کشتی ش🥲
کلا ایده های بنده بسی خوبن😌😂
اووو باشه سه تایی با هم خیلی خوبه:")فکر کنم بقیه بیان هم بیان..مثل کیدو و آرتمیس و استلا!با همشون دسته جمعی میریم*-*
چون دوست دارم.به درک که یه عالمه کتاب فروشی دیگه هست.برای دل خودم.چون دلم می خواد.به کسی چه
امم من مقداری که نیاز داشتمو برمیداشتمو بقیه شو میدادم جایی ک نیاز باشه
1-یه لپ تاپ، یا کامپیوتر، تو ورد روون باشه، ماینکرفتم روون بیاره بالا. نمیخوام باهاش گیم بزنم.. از گیم دیگه اونقدرا خوشم نمیاد. فقط ماینکرفتو خیلی روون بیاره بالا برام کافیه. میتونمم یکم اسراف کنم براش RGB بگیرم.. قشنگه.
2.خریدم تموم کتابایی که دوست داشتم و دارم.
3.تزئین اتاقم.
5. خالی کردن وقتم، شروع کردن به کار کردن روی کتابم. شروع یوتیوب(احتمالا)
6.جهانگردی، رفتن به جاهای قشنگ اول ایران بعد دنیا.
7. خرید تموم دلسترای ایستک برای مورد بالا.
8.زدن کافه کتاب.
9. رفتن به کانادا، یا شاید سوئد. آخرش اگه نشد عمان. و بعدشم هر دوماه یه بار برگردم ایران چون دلم تنگ میشه.
10. خرید هودی، لباسای قشنگ و رسمی و ساده. خریدن یه ویولن، خرید اسکیت برد خوب، دلم لک زده برای اسکیت برد سواری.
11. صبر کردن برای بزرگ شدن، به سرپرستی قبول کردن یه بچه(ترجیحا دختر)
12. راه انداختن یه کسب و کار
13. تهیه ملازمات زندگی و خودم و اون دختر، خریدن یه خونه براش که بزرگ شد بره اونجا زندگی کنه، گذاشتن یه مقداریش تو بانک و دادن بقیش به یه بهزیستی، جایی که نیاز داشته باشن.
14.مردن با آسودگی.
+«بقیش» مسلما باید خیلی زیاد باشه چون گفتی n میلیارد..
سعی میکنم مقداریشو برای نیازای الان خودم خرج کنم
ولی متاسفانه بزرگترین نیازم با پول حل نمیشه چون..من خیلی وقته خوابم میادT-T
گیر دادیا -_-
خب موخااام -_-
دلم موخاد از آمریکا خرید بوکونم -_-
آلبوم و اینا هم میخوام چون بلک پینک یکی از دلایل شادی هام هستنو میخوام کمک کنم بهشون !
یه گوشی خوبم میخوام چون رسما گوشیم داره میترکهههه
اول که یه لپ تاپ خوب برای خودم میگیرم و یه گوشی
بعدشم میتونم برم چیزایی که همیشه میخوام داشته باشمو بخرم
بعدشم میتونستم وسایل کیپاپری بخرم
و در اخر بلیط کره
#عشق کتاب
با برنامه ترین مون میتونم بگم تو بودی *-*!
واقعا جذاب بود :)
شروع میکردم به "هیچ کاری نکردن"
بقیه زندگیمو با آرامش در کتاب خوندن و انیمه دیدن و نوشتن میگذروندم، میرفتم هنر، میرفتم کارگردانی، نگران پول و آینده و فقر هم نبودم.
بیشتر از نصف ش رو میدادم خیریه
خیریه درست حسابی و یا شایدم خودم رفتم تو کارش
تمام کتاب هاو انمیشین و مووی و اهنگ هایی که دوست دارم بخونم و ببینم و بشنوم رو میخریدم که هم به ناشر کمک کرده باشم و به نویسنده و هم به کمپانی و بازیگر ها و خواننده و .... هی هی
@آلا
ممنون:)
امم حالا که خوندم دیدم یه چیزی کمه، با همون پول و همون موقعی که میرم کانادا میا و کوروشو هم میبینم:))
دیگه.. میرم سوگنگ رو هم میبنم.. یوتیوبر دیگه ای رو نمیدیدم..
پامی شدم می رفتم چین.
خودمو توی کتاب های کاغذی غرق می کردم.
و بعدش می رسیم به حرف هلن. "هیچ کاری نکردن".
خیلی کاراXD
*حوصله نوشتن ندارم:|*
900 میلیونو میدادم به مامانم با اون صد میلیونم میرفتم آلبوم و ازین جور عجق پجقا واسه خودم و دوستت میخردیم://
برای خودم چندتا کلاس اواز و دنس میرفتم و سازهای مختلف میخریدم.بعدش میرفتم اودیشن حصوری میدادم و کاراموز میشدم و بعدش ایدل میشدم . برای خودم خونه ی شخصی میخریدم و به اون کسی که میخوام میرسیدم...و بعد با ارامش کنار هم زندگی میکردیم...و همه پولامو در راه اون ادم خرج میکردم..(خودش خیلی پولداره ولی خب..)لراش همیشه کادو میخریدم..
اون یه نفر اون کسی نیست که تو فکر میکنی:" کسیه که هیچکس نمیشناسش(": شاید یه دوست قدیمی...
و بعدش...یه خیریه میزدم..واسه بچه هایی که استعداد دارن ولی نمیتونن رویاهاشونو دنبال کنن چون اپکانات ندارن...من خیلی خوب درک میکنم وقتی عاجز میشی از رسیدن به رویات...!(":
بعد که بازنشست شدم یه کمپانی میزدم...
منم قرار نیس به همه کمک کنم...تا جایی که حس کنم و ببینم بهشون کمک میکنم
کجاها که نمیشه اسم برد و فقط میتونم در همین حد بگم جاهایی که واقعا دلم میخواد برم و اینکه چیزی اضافه نمیشه بلکه حس میشه حالا چی حس میشه؟چیزی که اون لحظه حس میشه و خب قابل گنجایش تو کلمات نیست
خب به گمونم این بستگی به حس اون لحظم و پولی که دارم،داره!
خودم که نیازی به پول ندارم چون همینجوریشم خوشتبختم..
خوشبختی رو نمیشه با پول خرید...
پس اگر هم بهم پول می دادند به کسانی که خیلی نیاز داشتند می دادم (=
هوم اول باهاش کلی کاری که دوست داشتم تو ایران انجام میدادم برای خانوادم کارهایی که میخواستنو انجام میدادم مثلا واسه مامانم و خالم و مامانم خونه میخریدم واسه بابامو دقیق نمیدونم ولی یه کاری میکردم
بعدشم با خانوادم میرفتم المان پیش خاله ابنام 3 ماه دیگه میشه 2 سال که ندیدمشون
به فقرام کمک میکردم مخصوصا بچه هایی که تو این وضعیت واسه نداشتن گوشی و اینا تو درس به مشکل خوردن
حتما می رفتم دور جهان رو بگردم.....&----&
حتما یه عالمه کتاب می خریدم:)))
بین این سه تا موندم *---* گشتن دور جهان عالیه....@____@ خریدم کلی کتابم..... از بس عالیه نمیتونم بهش فکر کنم○—○