از آنجایی که در شرف ماه جدید هستیم،دیدم چی بهتر از یه چالش سی روزه که به خوشناسی هم کمک کنه؟
همچنین امیدوارم نظم و مسئولیت پذیریم رو هم بیشتر کنه.
البته سابقه ام تو تموم کردن چالش های سی روزه به شدت نا به سامانه،ولیکن وقتی چالش سی روزه قبلیم رو خوندم؛از جواب هایی که داده بودم خیلی کیف کردم،خوشبختانه جوری جواب دادم که خوندنش برای خودم باعث افتخار بود.
بنابراین یا علی گویان میرم سراغ شروع این چالش به امید اینکه هم تمومش کنم و هم مفید باشه در انتها.
{شروع: ۲۹مهر 00 }
روز اول:در این لحظه چه حسی داری؟
•خستگی:به تعریف روون تر،تو این سه چهار هفته به اندازه سه چهار ماه خسته شدم.و دارم به خودم فشار میارم،چه از لحاظ جسمی و ذهنی.گاهی ذهنم فقط میخواد فرار کنه،از همه چیز؛همین.
•بی اعصابی:به شدت از خودم و کم کاری هام در حق خودم عصبانی ام و هی تلاش میکنم منظم تر /قانع تر باشم اما شکست میخورم و به خودم آسیب میزنم.
•ناراحتی،نا امیدی:یه مساله ای هست که مدت های زیادیه براش تلاش میکنم و مدام شکست میخورم.و خب این خیلی آزارم میده.خدا میدونه چندبار آرزو کردم از خواب بیدار بشم و ببینم بالاخره تموم شده.چرا که میدونم تا درستش نکنم از خیلی چیزهایی که میخوام محروم میشم؛اونم با دستای خودم.
•مورد خیانت واقع شده:یکم خنده داره اما یه حسی دارم شبیه اینکه انگار همه من رو ول کردن و به فکر خودشونن یا اینکه همه ازم سو استفاده میکردن و من تازه فهمیدم و هیچ کاری از دستم بر نمیاد.
•ذوق زده:اینم همش برمیگرده به قالب جدیدم،انقدر عکس های قشنگی سیو کردم که دلم میخواد همش پست بنویسم این عکس هارو بچپونم توشون.
روز دوم:اون چیه که تو زندگیم به بیشترش نیاز دارم؟
پولT-T
•هوش و ذکاوت بیشتر
•استقلال فردی و مستقل بودن بیشتر
•بقیه موارد هم که اگه اون مورد قبل یک باشه حله
روز سوم:چه چیزی میتونه الان خوشحالم کنه؟
•یه اتاق پر از پوستر و دیوار کوب.
•یه کتابخونه پر از کتاب هایی که میخوام
•یه قفسه از تمام آلبوم های گروه های مورد علاقه ام
•یه لاک با رنگ خنثی،کرم یا سبز تیره مثلا
•بیاد برام بنویسه:«you made me hate this city»
•با فولکس واگن زردی که هنوز نخریدمش بزنم به دل جاده.
•بدون نگرانی،هندزفری رو تو گوشم فرو کنم و تو دنیایی که میخوام غرق شم.
روز چهارم:تو زندگیم چی درست پیش میره؟
(گرچه ترجمه درست این نیست؛به میل خودم اینجوری نوشتمش)
•نفس کشیدن
•..؟
روز پنجم:بابت چه چیزایی تو زندگیم سپاسگزارم؟(۱۰ لیست شکرگزاری)
•عقل و منطقم
•ذوق ام و احساسم به نوشتن
•ماه
•تخت خوابم
•بالشت و پتوم
•پنجره کنار تخت خوابم
•میز کار کنار تخت خوابم
•کتابخونه دراز کنار تخت خوابم
•چشم هام
•صدام
•الکس:)
•موسیقی
•راپید مشکی هام
•کتاب هام
•کیم تهیونگ
•قوه تخلیم(بابت این یکی خیلی خیلی ممنون)
•شکل تفکرم
•الیزا:")
•آدم های بیان/بیان
•وجود کسی مثل عشق کتاب در این کره خاکی.عشق کتاب
•آلا D:
وسط نوشت:چی میشه مگه آدم بخاطر وجود آدم های تو زندگیش ممنون باشه؟TT
•آبحیم
•هلن(بی شوخی وجود ایشون رو خیلی شکر مینمایم)
•تمام دانشمند های آی ان تی پی توی فیلم ها و حتی در واقعیت
•رنگ آبی
•رنگ‌زرد
بازم به ذهنم رسید مینویسم*
روز ششم:تو این هفته کی شادی رو تجربه کردم؟
امروز که شنبه ست.از اونجایی هم که هفته پیشم رو یه تعداد بنده خدا با توالت عمومی اشتباه گرفته بودن^-^ با قدرت این هفته رو شروع میکنیم،به امید تجربه شادی های بیشتر.
روز هفتم:لیست همه پیروزی ها و موفقیت های کوچکم
تموم تقدیرنامه هایی که از کلاس چهارم بابت داستان نویسی گرفتم
و یک سری مواردی که بیاید فکر کنیم وجود دارن.
روز هشتم:چه چیزی آزارم میده؟چرا؟
•احساساتی بودن
•اهمیت بیش از حد به آدمای بی اهمیت زندگیم
•تلاش بیخود برای رابطه های یک طرفه
•عذرخواهی های بی جا
•به عهده گرفتن مسئولیت بقیه
یه لحظه انگار سوال،به "کدوم رفتارهام آزار دهنده ان؟" تغییر کرد.ولی مثل اینکه عامل آزار خودم،خودمم.
روز نهم:در حال حاضر اولیت های من چی هستند؟
•درس
•یادگیری
•قبول شدن
•انتخاب رشته
•بدست آوردن مجدد سلامتیم
•و...یه سری چیزای دیگه
روز دهم:چه چیزی رو در مورد خودم دوست دارم؟
•اینکه اگر اراده کنم،میتونم جدی جدی طوفان کنم.حالا مسئله هرچی باشه.فقط کافیه عزمم رو براش جزم کنم..صددرصد از پسش برمیام.
•اینکه اگر تمام خودم رو برای یه پروژه بزارم،صدردصد بهترینم.که نود درصد مواقع همه خودم رو خرج نمیکنم.
روز یازدهم:چه کسی برای من به اندازه دنیا ارزش داره،و چرا؟
خودم."چرا" داره؟:)
چون هست.چون بوده.چون هیچ وقت منو تنها نزاشته.
میتونم همیشه بهش تکیه کنم.و اولین و آخرین کسیه که تا پایان جهان دارم:_)
