چالش سی روزه نوشتن!

بار اول اینجا دیمش و از اینجا شروع شده ="))

  • ۲۸
  • نظرات [ ۶۴ ]
    • آیســـ ــان
    • پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۰۰

    داستان گل سرخ و پسرک مو طلایی~

    +ولی اگه نتونی بری پیش کسی که دوستش داری چی؟

    -اون وقت مثل بتهوون قطعه ی برای الیزه مینوازی،مثل داوینچی مونالیزای کج خندت رو میکشی،مثل فرمیر دختری با گوشواره های مرواریدی می آفرینی،حتی گاهی مثل ونگوگ؛با دست های خودت شنیدن رو از خودت میگیری تا دیگه کسی نتونه با حرفاش از رسیدت به عشقت منعت کنه!

  • ۲۴
  • نظرات [ ۴۱ ]
    • آیســـ ــان
    • سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۰۰

    آسمان پرستاره، رشته‌های سرخ سرنوشت و ..

    ما همو داشتیم آیلین،خاطرات نوشته شده مون نابود شد،ولی اونایی که تو ذهن هامون ثبت شده بود نه!?

  • ۱۹
  • نظرات [ ۲۱ ]
    • آیســـ ــان
    • يكشنبه ۱۹ ارديبهشت ۰۰

    فقط دلت رفتن میخواهد

    یه وقت هایی دلت میخواد بری،بری،بری،بری،بری...

    انـــقدر بری تا گم بشی.

    انقدر بری تا از آدما دور بشی.

    انقدر بری تا هیچ کس پیدات نکنه..

    همین!

     

    «Listen~»

     

  • ۵۰
    • آیســـ ــان
    • سه شنبه ۷ ارديبهشت ۰۰

    سوال امروز!

    «اگر همین حالا nمیلیارد پول داشتی،چه کار هایی می کردی؟!»

  • ۳۰
  • نظرات [ ۶۸ ]
    • آیســـ ــان
    • سه شنبه ۷ ارديبهشت ۰۰

    درگه مهتاب

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • آیســـ ــان
    • پنجشنبه ۲۶ فروردين ۰۰

    نه به اون دفتر ها دست نزن! اونا خصوصین!

    همه مون یک خاطره هایی داریم یا کار هایی انجام دادیم یا داریم می دیم که هیچ وقت نمی تونیم به هیچ کس تعریفشون کنیم.

    به اصطلاح خصوصین..

    اما جالب اینجاست تا وقتی تو همون سنی در صورت لو رفتنشون نمیتونی شب ها بخوابی یا پوست لبتو انقدر می کنی که کل ماهیچه های صورتت جای پوست رو بگیرن یا ناخنات رو انقدر می جوی که تو تاریکی نشه انسان بودنتو تشخیص داد.

    سه چار سال که بگذره اگه لو برن تا سال ها نمی تونی از خجالت و شرم «افکار بچگونت» تو چشم اون کسی که فهمیده نگاه کنی.

    یا حتی می شینی بهشون می خندی.

    یا مثل خاله الف، وسط اثاث کشی تو منقل تند تند دفترهاتو آتیش می زنی تا آبروت جریجه دار نشه.

    • آیســـ ــان
    • يكشنبه ۱۵ فروردين ۰۰

    اینجا/اونجا چه خبره؟

    یک وقتایی دلم می خواد ذهن خودم رو بخونم ببینم اون تو چی می گذره!؟

  • ۳۲
  • نظرات [ ۱۷ ]
    • آیســـ ــان
    • چهارشنبه ۲۷ اسفند ۹۹

    درک نمی کنم!!!

    درک نمی کنم این همه تفاوت را !

    من برای هر کلمه سخنم در به در به دنبال تشبیهی ادبی می گردم..

    تو برای هر ثانیه عادی حرف زدنت مرا لغت نامه نیاز می کنی..!

    مگر مجبوری صبح تا شب کلماتت را به فحاشی آمیخته کنی دوست من؟!

    به خدا قسم فحش های نا آشنا ی درون هر کلمه ات برایت ارج و عزت نمی سازد!

     

  • ۴۹
    • آیســـ ــان
    • شنبه ۱۶ اسفند ۹۹

    تولد

    تاریخ تولد: ۲۹ آذر ۹۹

  • ۱۵
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • آیســـ ــان
    • دوشنبه ۱۵ دی ۹۹
    قسم به حقارت واژه و شکوه سکوت...
    که گاهی شرح حال آدمی؛
    ممکن نیست...
    _فاطمه حیدری